ترجمه قرآن به زبانهای دیگر
اشاره
ترجمه قرآن به زبانهای دیگر
در سیر تاریخی ترجمههای قرآن به زبانهای دیگر، چند جریان متمایز وجود دارند که بر اساس اهداف و اثرگذاری آنها به دوبخش کلی تقسیم میشوند: 1. حرکت ترجمه در دنیای مسیحیت با اهداف نخست جدلی[1] و سپس تحول این جریان از موضع تبشیری و جدلی به علاقه جهت شناخت اسلام و جریان اسلامشناسی، متأثر از تحول موضع معرفتشناسی و جهانشناسی اروپائیان.[2] 2. جریان ترجمه قرآن در جهان اسلام که بهنوعی حاصل تعامل با جریان نخست است. ازحیث زمانی، ترجمه قرآن در دنیای مسیحیت، از زمانی کهن و با انگیزههای تبشیری و جدلی آغاز شده است؛ اما ترجمههای مکتوب توسط مسلمانان به زبانهای دیگر، قدمت چندانی ندارند و در حقیقت متأثر از جریان اول و تلاش در جهت اصلاح آن و عموماً در دو قرن اخیراند.
ترجمههای دسته نخست که عموماً به زبانهای یونانی و لاتینیاند، با وجود آنکه بیشتر رونویسی از چند ترجمه اصلی هستند؛ اما در آگاهی دنیای مسیحیت، به ویژه مسیحیت غربی از قرآن و تداوم ترجمههای قرآن به زبانهای مختلف اروپایی اهمیت فراوانی دارند. از آنجا که امکان استقصای کامل ترجمههای قرآن به همه زبانها به سبب عدم دسترسی به منابع لازم وجود ندارد، در این مقاله تنها از ترجمه به برخی زبانها سخن خواهد رفت:
ترجمههای یونانی و لاتینی قرآن در دوره قرون وسطا:
ترجمههای یونانی و لاتینی قرآن در دوره قرون وسطا:
بر اساس حوزه جغرافیایی دنیای مسیحیت، سه حوزه متمایز از یکدیگر را میتوان تشخیص داد: بیزانس، اروپای غربی (به همراه اندلس) و مسیحیان بین النهرین و شامات که با توجه به تفاوت زبانهای متداول میان این سه حوزه، ترجمههای مختلفی به زبانهای یونانی و لاتینی در این سه حوزه صورت گرفته است. زبان متداول میان مسیحیان بیزانس، یونانی؛ و زبان متداول میان مسیحیان
حوزه شامات و بین النهرین یونانی و سریانی بوده؛ و زبان مسیحیان غربی لاتینی است، از این رو ترجمههای انجام شده در این مناطق به این زبانها بوده است.
نخستین متکلم بیزانسی که به نحو گستردهای در آثار خود عبارتهایی از قرآن را به یونانی نقل کرده، نیکتاس فیلوسوفوس (بیزانسی) (Nicetas Philosophus)است. زندگی و شرح حال وی چندان روشن نیست. عمده فعالیت او در دوران میخائیل سوم (842 - 867 م.) بوده است.[3] نیکتاس در رساله رد بر قرآن، ترجمه تحت اللفظی یونانی حدود200 آیه قرآن را آورده و به تفصیل از محتوای 18 سوره نخست قرآن بحث کرده و از دیگر بخشهای قرآن نیز به صورت پراکنده و در حد اشاراتی یاد کرده است. [4] ورستخ[5] در بررسی رساله رد بر قرآن نیکتاس، به این نتیجه رسیده که وی اطلاعات خود را از ترجمهای دیگر از قرآن به زبان یونانی گرفته و خود از متن عربی قرآن استفاده نکرده است. ورستخ[6] مترجم احتمالی این ترجمه را کنستانتیوس فیلوسوفوس (Constantinus Philosophus)مشهور به کایرل (Cyril)(م 869 م.) دانسته است. این کتاب منبع مهمی برای نیکولاس کوزایی (Nicolaus of Cues)بوده و او در کتاب نقدقرآن (Cribratio Alcoran)از آن بهره گرفته است. متن کتاب نیکتاس در ضمن سلسله آثار متالهان مسیحی[7] و جداگانه همراه با تصحیح جدید و ترجمه آلمانی آن به دست فورستل[8] (2000 م.) به چاپ رسیده است.
تلاشهای مسیحیان غربی برای ترجمه قرآن به زبان لاتینی، به ترجمه کامل آن به این زبان منتهی شد. در تحقق این عمل وجود گروهی از مترجمان متون علمی در اندلس ـ مشهور به مُسْتَعْرِب (Mozarab) ـ نقش مهمی داشت.[9] پیتر جلیل (Peter the Venerable)(پطرس مکرّم 1156 م.)[10] راهب اعظم دیرکلونی ـ از مراکز مهم تبشیری ـ در 1142میلادی به اندلس سفر کرد و با همکاری جمعی از مترجمان مستعرب چند متن عربی از جمله قرآن را به لاتینی ترجمه کرد که ترجمه متن قرآن را مترجمی انگلیسی الاصل به نام رابرت کتونی (Robert of Ketton)انجام داد. گفته شده که کتونی از همکاری مسلمانی به نام
محمد در این ترجمه بهره گرفته است.[11]
کتونی، در مواردی ترجمهای تلخیص شده از آیات را ارائه کرده است.[12] با وجود سستی و نادرستیهای فراوان، این ترجمه چندین قرن، متن مورد استفاده مسیحیان غربی بوده و همراه با چند متن دیگر که در دورههای بعدی تالیف شده، منبعی مهم در آگاهی مسیحیان غربی و بیزانسی از اسلام بوده است.
پیتر جلیل، خود دو ردیه بر عقاید اسلامی نگاشت.[13] این چند ترجمه همراه با چند ردیه که براساس آنها نوشته شده، مجموعه طُلیطَله (Corpus Toletanum = Collection Toletana)نامیده شده است.[14] در سال 1542 میلادی تئودور بیبلیاندر[15] به فکر چاپ این مجموعه افتاد که مشتمل بر ترجمه لاتینی کتونی از قرآن بود. وی با وجود آنکه دانش اندکی از زبان عربی داشت، تلاش کرد تا تصحیحاتی نیز در متن ترجمه انجام دهد. اوپرنیوس، ناشر ترجمه لاتینی قرآن، مخفیانه و بیاطلاع شورای شهر ترجمه قرآن را چاپ کرد؛ اما با اطلاع مقامات از انتشار ترجمه قرآن، ضمن بازداشت اوپرنیوس نسخههای آماده شده را نیز ضبط کردند. متن این ترجمه که به «قرآن بازل» (Basle Koran)معروف است، در سه بخش و با سه عنوان متفاوت منتشر شده است: بخش نخست، مشتمل بر قسمت عمدهای از مجموعه طلیطله است؛ بخش دوم، شامل ردیههایی بر اسلام است و بخش پایانی به تاریخ ساراسنها (Saracens)(از ریشه یونانی Sarakenosبه معنای مسلمانان مدافع سرزمینهای اسلامی در قرون وسطا در برابر مسیحیان صلیبی که در دورههای بعدی نیز در اشاره به مسلمانان از سوی اروپاییان استعمال شده است) و ترکها (عثمانیها) اختصاص یافته و شامل قسمتهایی از اثر گئورک هنگریایی (George of Hungaria)(مجارستانی) و دو اثر از نویسندهای ایتالیایی به نام پائولو جیوویو (Paolo Giovio)است.
قرآن بازل مبنای ترجمه قرآن به زبانهای ایتالیایی، آلمانی و هلندی شد. این ترجمهها نخستین برگردان قرآن به زبانهای اروپایی، جز لاتینی و یونانی بودند. نخستین ترجمه قرآن بر اساس قرآن بازل، سه سال قبل از تجدید چاپ متن لاتینی، به زبان ایتالیایی در ونیز منتشر شد. آندرئا آریوابنه (AndreaArrivabene) ادعا کرده
که مترجم کتاب است؛ اما او ویراستار و ناشر کتاب بوده است و نام مترجم معلوم نیست. متن ایتالیایی، اساس کار سالومون شوایگر (SalomonSchweigger) (م 1031ق./1622 م.) شد. وی قرآن را برای نخستین بار به آلمانی ترجمه کرد. این ترجمه در 1025قمری/1616 میلادی نشر یافت. ترجمه شوایگر را فردی به هلندی ترجمه و در 1069 قمری/1659 میلادی منتشر کرد. تحولات ناشی از جریان اصلاحات در دنیای مسیحیت و تحول در جهانبینی مسیحیان غربی، توجه بیشتری را به اسلام باعث شد. از مهمترین این جریانها، حرکت آزاداندیشی (Libertin) و خداگرایی طبیعی بود که امکان توجه بیشتر به اسلام را فارغ از دیدگاههای کینه توزانه پیشین مهیا کرده بود.[16]
متأثر از چنین فضایی، یوهان آلبرشت ویدمنشتتر (Johann Albercht Widmanstetter)در 950 قمری / 1543 میلادی خلاصهای از مجموعه طلیطله را که نام تلخیص کننده و زمان تلخیص آن معلوم نیست، به چاپ رساند. کتابی که وید منتشر و در 1543میلادی در شهر نورنبرگ به چاپ رساند[17]، تلخیصی از مجموعه طلیطله و حاوی فصلی با عنوان چکیدهای از قرآن (Epitome Alcorani) است.[18] این اثر تنها نشانی از توجه گسترده و روز افزون غربیان به قرآن و تحول نگاه آنها به اسلام است.
دومین ترجمه لاتینی قرآن را، حدود 70 سال بعد از ترجمه کتونی و در حدود 607 ـ 608 قمری / 1210 ـ 1211 میلادی یکی دیگر از مترجمان آثار عربی به لاتینی به نام مارک طُلَیْطَلهای (Mark of Toledo)انجام داده است. وی به دستور اسقف اعظم دونرودریگو خمینز درادا (Don RodrigoJimenez de Rada) (حدود 1170 ـ 1247 م.) مجموعهای از آثار ابن تومرت (م 524ق.) را به همراه قرآن و با انگیزههای تبشیری به لاتینی ترجمه کرد.[19]به نظر بوبتسین[20] ترجمه مارک طلیطلهای برخلاف اسلافش، برگردانی دقیقتر اما فاقد ظرافتهای ادبی است. برخلاف ترجمه رابرت کتونی، برگردان مارک طلیطلهای چندان مورد توجه نبوده و رواج نداشته و تنها 5 نسخه خطی از آن موجود است. به نظر آلورنی[21]، آندره دوریه (Andre de Ryer)(1099ق./1688م.) در ترجمه فرانسوی قرآن از این ترجمه استفاده کرده است.[22] نسخه کاملی از این ترجمه در کتابخانه مازراین (Mazarine) در
پاریس به شماره 780 موجود است.[23] مارک طلیطلهای، رسالهای جدلی در ردّ قرآن با عنوان تناقضات قرآن(Contraretas alphoiica) نیز تألیف کرده که مورد استفاده ریکالدو دومنته کروچه بوده است.[24]
متأثر از فیلسوف جوان ایتالیایی جیوانی پیکو دلا میراندولا (Giovanni Pico della Mirandola)(1463ـ1494 م.) علاقهمندی به زبان عربی در بین عالمان ایتالیایی پدید آمد. در پی این حرکت، کاردینالی به نام اگیدیو دلا ویتربو (Egidio della Viterbo)(1470 ـ 1532 م.) در هنگام سفر خود به اسپانیا در سال 1516 میلادی از فردی به نام یوهانس گابریل ترولنسیس (Johannes Gabriel Terrolensis)خواست تا ترجمه لاتینی جدیدی از قرآن برای وی تهیه کند. از این ترجمه، تنها دو نسخه خطی، که یکی ناقص است، در کتابخانه دانشگاه کمبریج Mm. v.26هست.[25] در این ترجمه، در4ستون، ابتدا متن عربی، سپس متن عربی با آوانگاری لاتینی، ترجمه و سرانجام حواشی به لاتینی آمده است. ترجمههای دیگری نیز از قرآن صورت گرفته است.[26]
از دیگر ترجمههای لاتینی منتشر نشده در این دوران میتوان به برگردان دومینیکوس ژرمانوس دوسیلزی (Dominicus Germanus de Silesia)(1081ق./1670م.)، مبشر دومینیکن که در دوره صفویه مدتی را در ایران گذرانده[27] اشاره کرد که آن نیز در دو نسخه خطی باقی است.[28]
دومین ترجمه لاتینی چاپ شده قرآن از لودوویکو ماراتچی (Ludovico Marracci)(1612 ـ 1700 م.) کشیش ایتالیایی است. ماراتچی ترجمه خود را ـ که مشحون از کژی و بدفهمی است ـ به دستور پاپ اینوکنیتوس (Innocent)در4 مجلد انجام داده است. جلد نخست مجموعه ماراتچی به بحث از اسلام و حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله)اختصاص یافته و شامل ردیههایی بر پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) و قرآن است. جلد دوم مشتمل بر قرآن و ترجمه آن و دارای 4 بخش است. وی ابتدا متن قرآن و سپس ترجمه لاتینی آیات و آنگاه گزیدهای از تفاسیر درباره آیات را ذکر کرده و در پایان ردیههای خود بر آیات را آورده است.[29] از
جمله منابع ماراتچی در ذکر اقوال مفسران مسلمان، تفسیر کشاف زمخشری و تفسیر جلالین بودهاست.[30]
ترجمه ماراتچی از نظر دقت، برتر از ترجمه کتونی نیست. هدف اصلی ماراتچی از ترجمه قرآن، نگارش ردیهای بر قرآن بوده[31]، از این رو در فهم بسیاری ازآیات به خطا رفته و آنها را به صورت نادرست ترجمهکرده است[32]، با اینحال ترجمه وی از جهاتی مهم است؛ ماراتچی در کنار ترجمه قرآن، متن عربیقرآن را نیز به چاپ رساند که این متن عربی، سومین متن چاپ شده قرآن در قرون وسطاست.[33] کریستین رینسیوس (Christian Reineccius)(م 1165ق./1752م.) خلاصهای از ترجمه ماراتچی را با مقدمه و توضیحات، ویرایش و چاپ کرد که با اقبال بیشتری روبهرو شد.[34]
نخستین ترجمه مجارستانی قرآن را نیز دو تن بهنامهای ایمر بوزیتی سزدلمایر (Imre Buzitai Szedlmayer)و گیورگیگدون (Gyخ rgy Gedeon)در 1831 میلادی بر اساس ترجمه لاتینی ماراتچی منتشر کردهاند[35]؛ همچنین جورج سیل (George Sale)(م 1149ق. / 1736 م.) در ترجمه انگلیسی 00قرآن از ترجمه ماراتچی استفاده کرده است.[36]
در کنار ترجمههای لاتینی قرآن، برخی از ردیههای متکلمان مسیحی بر اثر نقل قولهای فراوان از قرآن، نوعی ترجمههای گزیده از قرآن به شمار میآیند.[37] نخستین اثر قابل ذکر، ردیهای بر یهودیت اثرپطرس آلفونسی، یهودی مسیحی شده است که اثرش در قرون وسطا به سبب ایجاز و اختصارش، بسیار مورد توجه بوده است.[38] دیگر اثر قابل ذکر از ایندست، کتاب علیه مذهب ساراسنها (Contra legem Saracenorum) تألیف ریکالدو دومنته کروچه (Ricoldob da Monte Croce)(حدود 1243 - 1320م.)[39] است. ریکالدو قصد داشت تا برگردانی جدید از قرآن ارائه دهد که امکان انجام آن را نیافت، با این حال وی
در ردیه خود، عبارتهای فراوانی از قرآن را از متن عربی ترجمه کرده است. کتاب وی به دلیل ارائه بحثهای منظم، مورد توجه فراوانی بوده و در کنار مجموعه طلیطله از آن به عنوان یکی از مهمترین آثار مورد استفاده مسیحیان غربی در خصوص اسلام یاد شده است.[40] رساله ریکالدو از منابع مهم ردیه نگاران مسیحی بر اسلام در قرون میانه است. این رساله را مارتین لوتر (1546 م.) بر اساس ترجمه مجدد مونته آردویی، 4 سال پیش از مرگ خود در 1542 میلادی در ترجمهای تلخیص یافته به نام رد بر قرآن (Verlegung des Alkorans)، منتشر کرده است.[41] این کتاب تا آغاز قرن هجدهم رواج و نفوذ داشته است و تنها بعد از انتشار کتاب اندرباب دین محمد (De Religione Mohammedica libri duo)تألیف آدریان ریلاند هلندی (1676 - 1718 م.) که در این کتاب به تندی نگاشتههای اینگونه را نقد کرد و از لزوم مراجعه به متن عربی قرآن و فراگیری زبان عربی سخن گفت، از رواج افتاد.[42] فعالیتهای خاورشناسانی چون ریلاند و همقطار دیگر او توماس ارپنیوس که خود ترجمهای عالمانه از سوره یوسف منتشر کرده بود (1617 م.) و در مقدمه اثر خود بر لزوم فراگیری زبان عربی تأکید کرده بود، به دور جدیدی از ترجمههای قرآن منتهی شد. در پی چنین رویکردی ترجمههای گزیده از قرآن به زبان لاتینی صورت گرفت.[43]
نکته مهم در اینگونه ترجمهها که در قرون وسطا فراوان به چشم میخورند، تحریف متن اصلی در حین ترجمه است. نمونهای از این مورد که از طریق ترجمه نادرست ریکالدو پدید آمده در خصوص آیات 17 ـ 24 نمل/27 رخ داده و به علت خطای وی در فهم برخی مطالب این آیات و اشتباه وی در ترجمه درست عبارتها، مفهوم آیات تغییر کرده است. بر اساس همین عبارات تحریف شده ناشی از ترجمه نادرست، مارتین لوتر در ردیه خود بر قرآن، با مبنا قرار دادن همین خطاها، بر قرآن خرده گرفته است.[44]
گاهی مترجمان مسیحی با تغییر دادن عبارتی در آیهای برای نشان دادن یکی بودن تعالیم قرآن با کتاب مقدس، مرتکب اشتباهاتی شدهاند. نمونهای از این دست، ترجمه نیکولاس کوزایی (1401 - 1464م.)[45] است که در کتاب نقد قرآن خود، آیه 171 نساء/4 را با تغییر در متن آن به صورت عیسی فرزند مریم پیامبر خداست (با تغییر
عبارت قرآنی عیسی بن مریم تنها فرستاده خداوند است) و روح او (به جای تعبیر قرآنی کلمته ... و روحٌ منه) فرستاده بر مریم، ترجمه کرده است.[46] در اشاره به چنین مسائلی، آدرین ریلاند، در کتاب مشهور خود اندر باب دین محمد، اینگونه خطاها را ناشی از تلاش برای منفور کردن اسلام و عدم رغبت به آن دانسته است.[47]
ترجمه قرآن به اسپانیایی:
ترجمه قرآن به اسپانیایی:
ورود اسلام به شبه جزیره ایبری و تداوم این حضور برای چندین قرن، به ایجاد فرهنگی خاص در این منطقه انجامید. تعاملات میان مسلمانان و مسیحیان که با نگارش آثاری در دفاع از حقانیت اعتقادات دینی خود همراه بود، به آشنایی بیشتر هر دو گروه با کتابهای مقدس یکدیگر منتهی شد. همچنین نخستین فعالیتهای تبشیری در اندلس آغاز شد که برای نگارش آثار مورد نیاز، آشنایی با قرآن برای متکلمان مسیحی لازم بوده است.[48] با این حال، متکلمان مسیحی، کمتر از همتایان مسلمان خود به بهرهگیری از متون اسلامی علاقه نشان دادهاند.
مهمترین متن تألیف شده در این دوره، کتاب دیالوگ (Dialogi contra Iudaeos)تألیف پترس آلفونسی (Peter Alphonsi)(م پس از 1130 م.)[49]یهودی مسیحی شده است که بخشی از این کتاب که نقدی بر یهودیت است، به بررسی اسلام اختصاص دارد.[50] آلفونسی که از مستعربان و مترجمان بنام متون عربی به لاتینی بوده، در بحث خود ترجمههای متعددی از آیات قرآنی را نقل کردهاست.[51]
پس از سقوط اندلس و تسلط مجدد مسیحیان بر آن، مسلمانان مقیم اسپانیا، به ترجمه قرآن به زبان الجامیدو العجمیه (تلفظ و نگارش کلمات عربی به الفبای اسپانیایی) دست زدند. این گونه ترجمهها در میان مسلمانان ساکن در قلمرو باز فتح شده اندلس که به نام مُدجَّن مشهور هستند، متداول بوده است.[52]پس از فتح کامل اندلس در 898 قمری توسط مسیحیان، مسلمانان باقی مانده در اندلس به اجبار به مسیحیت گرویدند که به نام موریسکو مشهور هستند. اینان که در ظاهر مسیحی شده بودند، با صدور فتواهایی دال بر تقیه در نهان بر آیین مسلمانی باقی بودند. این گروهها نخستین ترجمهها به زبان اسپانیایی (الجامیدو) را انجام دادهاند.[53]
نخستین ترجمه کامل قرآن به زبان
اسپانیایی، همانند ترجمه لاتینی آن، با پی جویی کاردینالی مسیحی صورت گرفت، با این تفاوت که مترجم، مسلمان و به علوم قرآنی و تفسیر آشنا بود. خوان آلفونسو سگویایی (Juan Alfonso de Segovia)(م 1458 م.)، متأله بلندآوازه اسپانیایی و دوست نیکولاس کوزایی و انیا سیلویو پیکولومینی (Enea Silvio Piccolomini)به فکر ترجمه قرآن افتاد. سگویایی چون عربی نمیدانست، برای شناخت قرآن به ترجمه لاتینی رابرتکتونی رجوع کرد و آن را غیر دقیق یافت[54]، از اینرو، تصمیم گرفت قرآن را به زبان لاتینی ترجمه کند؛ اما به سبب عدم آشنایی وی با زبان عربی لازم بود تا قرآن نخست به زبانی که سگویایی با آن آشنایی کامل داشت، ترجمه شود و سپس او این ترجمه را به لاتینی برگرداند.[55] سگویایی در آغاز ترجمه خود، گزارشی از این مراحل آورده است.[56] به خواهش سگویایی، عیسیبن جابر شاذلی (م حدود 1460 م.)[57] فقیه مسلمان ساکن در سگویا (شقوبیه) به ساووین رفت و در مدت 4 ماه قرآن را به اسپانیایی ترجمه کرد.[58] سگویایی نیز ترجمه اسپانیایی قرآن را به لاتینی برگرداند. با کشف نسخهای مترجَم از قرآنکریم متعلق به 1015 قمری / 1606 میلادی در کتابخانه طلیطله، این گمان پدید آمده که این متن همان ترجمه مفقود عیسیبن جابر است. این نکته را باید افزود که هدف سگویایی همانند اسلاف خود، نگارش ردیه ضد اسلام بوده است، هرچند در این دوران نگاه ملایمتری به اسلام در میان بخشی از مسیحیان رواج داشته و سگویایی و فیلسوف مشهور مسیحی قرون وسطا، نیکولاس کوزایی که اثری مشهور با عنوان در وحدت ادیان (De Pace Fidei)نگاشته، با تکیه بر تشابهات اسلام و مسیحیت و تأکید کمتر بر اختلافات میان اسلام و مسیحیت که البته گاه با تحریف اندیشه اسلامی همراه بود، در پی یکی کردن این دو دین و نوعی اندیشه وحدت ادیان و کثرت گرای شمولگرا بودهاند.[59]
در ترجمههای متأخر قرآن به زبان اسپانیایی، از ترجمههای فرانسوی استفاده شده است. اولین ترجمه چاپی قرآن به دست روبلس خوزه گربر (Gerberde Robles) در سال 1844 میلادی از روی ترجمه فرانسوی کازیمرسکی منتشر شده است. بعد از وی نیز اوتز دلا پوبلا (Ortiz della
Puebla) در سال 1872 میلادی با استفاده از برگردان فرانسوی قرآن به دست ساواری ترجمه جدیدی از قرآن ارائه کرده است.[60] ظاهراً نخستین برگردان اسپانیولی قرآن به دست یک مسلمان، برگردان سیفالدین رحّال باشد که ترجمه او در 1324 شمسی / 1945 میلادی) به چاپ رسیده است. بعد از وی ترجمههای متعددی از قرآن از عربی به اسپانیایی منتشر شده است.[61]
ترجمه قرآن به فرانسوی:
ترجمه قرآن به فرانسوی:
در قرن شانزدهم، مطالعات اسلامشناسی در فرانسه نیز رواج یافته بود. پیشگام مطالعات اسلامی در فرانسه، گیوم پوستل (Guillaume Postel) (1510 - 1581 م.) است. وی دو سفر به خاورمیانه داشت و از این راه اطلاعات مهمی درباره اسلام کسب کرد. اهمیت پوستل در تکوین مطالعات اسلامی در فرانسه در نگارش آثاری در نحو عربی است.[62] چنین زمینههایی باعث توجه روزافزون فرانسویان به قرآن شد[63] و نخستین برگردان فرانسوی قرآن به دست آندره دوریه صورت گرفته است. تفاوت جدی دوریه با دیگر مترجمان عصر خود در آشنایی کامل او با چندین زبان اسلامی مانند عربی، فارسی و ترکی بود. او در 1634 میلادی. گلستان سعدی را به زیبایی به فرانسه ترجمه کرده بود. «دوریه» کار ترجمه قرآن را از حدود 1050 قمری / 1640 میلادی آغاز کرد و ترجمهاش را در 1057 قمری/1647 میلادی منتشر کرد.[64] اهمیت این ترجمه، سوای آنکه خود مبنایی برای ترجمه قرآن به زبانهای دیگر اروپایی قرار گرفت در این است که، به دست کسی جز اهل کلیسا صورت گرفته است؛ همچنین دوریه از چندین تفسیر اسلامی چون انوارالتنزیل بیضاوی، تفسیر الجلالین، تفسیر فخررازی و تفسیر حجیم التنویر فی التفسیر از راغی تونسی بهره برده است.[65] دوریه، عناوین سورههای قرآنی را تغییر داده و عناوین نامناسب و مهجوری برگزیده است.[66] دیگر آنکه مشکلات ناشی از تفاوت وجوه و زمانهای افعال عربی با زبان فرانسه است که به مشکلاتی در ترجمه انجامیده است. ترجمه دوریه به انگلیسی و روسی ترجمه شده است؛ همچنین گلازماکر (Glazemarker)در 1068 قمری/1658 میلادی آن را به هلندی ترجمه کرده است. ترجمه گلازماکر تا 1275 ـ 1276 قمری/1859 میلادی تنها برگردان قرآن به زبان هلندی بود. در این
سال ترجمه جدیدی به هلندی، از برگردان فرانسوی بیبرشتاین کازیمیرسکی (Biberstein Kasimirski)(م 1304ق./ 1887 م.)، منتشر گردید[67]؛ همچنین گلازماکر، براساس برگردان هلندی خود، دومین ترجمه آلمانی قرآن را نیز منتشر کرد. البته این ترجمه در ضمن مجموعهای دائرةالمعارف گونه (هامبورگ1688 م.)[68] منتشر شدهاست.[69]
دومین ترجمه فرانسوی قرآن را کلود اتیین ساواری (Claude Etienne Savary) در 1164 قمری/1751 میلادی از متن عربی قرآن و با استفاده از ترجمه لاتینی ماراچی و برگردان انگلیسی جورج سیل انجام داد.[70] پس از ترجمه این دو، مهمترین ترجمه فرانسوی از آنِ بیبرشتاین کازیمیرسکی است. این ترجمه در 1349 شمسی/ 1970 میلادی با مقدمه محمد ارکون منتشر شد.
از دیگر ترجمههای فرانسوی قرآن، ترجمه رژیس بلاشر (Regis Blachere) و آندره شورکی (Andre Chouraqui)را میتوان نام برد. رژیس بلاشر، پیش از انتشار ترجمه فرانسوی خود، کتابی با عنوان درآمدی برقرآن (Introduction au Coran) نگاشته بود. تحریر نخست ترجمه او در 1947 و بار دیگر در 1950 میلادی در دو جلد منتشر شده است. پیروی مفرط بلاشر از الفاظ و سیاق عبارات قرآن موجب گنگی و نامفهومی ترجمه او در مواردی شده است.[71] آندره شورقی (شورکی)، از یهودیان الجزایری است که نیاکانش در اندلس سکونت داشتهاند. ویژگی برگردان فرانسوی شورکی از قرآن رویکرد خاص وی در یافتن معادلهای عبری برای لغات عربی و به کارگیری لغات عبری به عنوان معادل برخی کلمات عربی در ترجمه اوست؛ همچنین او گاهی آیات قرآن را تقطیع کرده و آیه را دو قسمت کرده است. با توجه به چنین رویکردی ترجمه او دقیق نیست.[72] جواد حدیدی، مقالات متعددی در نقد ترجمههای فرانسوی قرآن نگاشته است.[73]
از برگردانهای فرانسوی مشهور مسلمانان از قرآن، ترجمههای محمد حمیداللّه (پاریس 1338ش./ 1959م.)، صادق مازیغ (تونس 1357ش./ 1978م.) و احمد بودیب (پاریس
1355ش./ 1976م.) را میتوان یاد کرد.[74] برگردان احمد بودیب، ترجمه تفسیری ـ روایی است. سوای برخی اشکالات در این برگردان، اشکالات تاریخی متعددی در حواشی این ترجمه به چشم میخورد.[75] ترجمه فرانسوی جدیدی از قرآن به قلم جواد حدیدی (م 1381ش.) و یحیی علوی (نام او پیش از اسلام آوردن: کریستین بونو) در حال انجام است که بخش نخست آن تا آخر سوره بقره منتشر شده (قم 1421ق.) که برگردانی دقیق و استوار از قرآن به زبان فرانسه است.[76]
ترجمه قرآن به انگلیسی:
ترجمه قرآن به انگلیسی:
توجه به ترجمه قرآن، همزمان با آغاز مطالعات اسلامی در انگلستان از قرن شانزدهم میلادی آغاز شده است.[77] احتمالا مستشرق انگلیسی ولیام بادویل (William Bedwell) (1561 - 1632 م.) که از پیشگامان مطالعات اسلامی در انگلستان شناخته میشود نخستین ترجمه قرآن به زبان انگلیسی را انجام داده است.[78] توجه روز افزون به مطالعات اسلامی در انگلستان زمینه را برای ترجمه قرآن به زبان انگلیسی مهیا کرد. چنین زمینههایی به تألیف لغت نامههایی چون اثر مشهور واژهنامه عربی ـ انگلیسی نگارش ادوارد ولیم لاین (1801 ـ 1876م.)[79] در لندن به سال 1863 میلادی انجامید[80]؛ همچنین بادگر، معجم دیگری به زبان انگلیسی - عربی تألیف کرد که در لندن به سال 1881 میلادی منتشر شد. تألیف و انتشار اینگونه معجمها، نقش مهمی در تسهیل کار مترجمان قرآن و سهولت در فراگیری زبان عربی داشت.[81] عموماً گفته شده که متأثر از وجود چنین فضایی[82] الکساندر راس (1590 - 1694م.) منشی چارلز اول در 1059 قمری/ 1649 میلادی ترجمه انگلیسی قرآن را بر اساس ترجمه فرانسوی دوریه انجام داد، هرچند به نظر میرسد که راس تنها، برگردان شخص گمنام دیگری را که بر اساس ترجمه دوریه انجام شده، منتشر کرده است.[83] موفقیت این ترجمه تا بدان حد بود که دیوید جونز آن را به عنوان مجلد چهارم کتاب تاریخ کامل ترکان از آغاز در سال 744 تا 1718 میلادی. (The Compleat History of the Turks from the Orgin in the Year 744 to the Year 1718)منتشر کرده است. از موضوعات مورد علاقه راس،
کلام، تاریخ و فلسفه است. او در حین مطالعات خود با قرآن آشنا شد و به فکر ترجمه آن افتاد. انتشار این ترجمه با مشکلاتی نیز روبهرو شد.[84] برگردان او به رغم آنکه غیر دقیق و نارساست، 5 بار در انگلستان و یک بار در آمریکا به چاپ رسید.[85]
یک قرن پس از انتشار ترجمه راس[86]، حقوقدانی جوان به نام جورج سیل (George Sale)(1697 - 1736 م.)[87]، بعد از مطالعه ترجمه فرانسوی دوریه و برگردانهای لاتینی کتونی و ماراتچی و ترجمه ایتالیایی چاپ شده به وسیله آریوابنه و ترجمه راس، به این نتیجه رسید که این برگردانها چندان دقیق نیستند، ازاینرو به ترجمه مجدد قرآن تصمیم گرفت. وی ابتدا به فراگیری زبان عربی پرداخت و تبحرش به آن حد رسید که تصحیح ترجمه عربی عهد جدید به او پیشنهاد شد.[88] سیل در مقدمه ترجمه قرآن خود گفته که از نسخ خطی تفاسیر گوناگون سود جسته است.[89] ترجمه سیل 70 بار در انگلستان و 53 بار در امریکا و یک بار در هندوستان به چاپ رسیده است.[90] ترجمه سیل از ترجمه راس موفقتر و دقیقتر است. تئودور آرنولد (Theodor Arnold)(1683 ـ 1761 م.) در 1159 قمری./ 1746 میلادی ترجمه سیل را به آلمانی ترجمه کرد. گوته (Goethe) شاعر بزرگ آلمانی در اثر مشهورش دیوان شرقی ـ غربی (West-خ stlichen Divan)متأثر از همین ترجمه الهامات و اشاراتی به قرآن کرده است.[91]
الکسیس واسیلیوف کلماکوف (Alexej Vasiljevic Kolmakov) نیز در 1206 قمری/ 1792 میلادی سومین ترجمه روسی قرآن را بر اساس برگردان سیل منتشر کرد. مقدمه ترجمه سیل جداگانه نیز به چاپ رسیده و به چند زبان، از جمله عربی (قاهره 1891 م.)، ترجمه شده است.[92] مبشری به نام الوود موریس وری (Elwood Morris Wherry)(1927م.) در 1886 میلادی ترجمه سیل را به همراه بحث مقدماتی او با حواشی مفصلی به نام شرحی جامع بر قرآن (A Comprehensive Commentary on the Quran.) در 4 جلد منتشر کرده است. افزایش مطالعات
اسلامشناسی و توجه به مفهوم مدنی و مکّی در باب آیات قرآن به تلاشهایی جهت بازسازی تاریخی نزول قرآن، بر اساس مراحل مختلف وحی منتهی شد. اینگونه تلاشها باعث شد تا برخی از مترجمان قرآن متأثر از این روشها، ترجمههای جدیدی از قرآن ارائه دهند.
نخستین برگردان از قرآن متأثر از این نوع رویکرد، ترجمه جان میدوس رادول (John Meadows Rodwell)(م 1900م.) با عنوان قرآن: ترجمه شده از عربی با نظم سورهها بر اساس ترتیب نزول با حواشی و نمایه (The Koran: translated from the Arabic the Suras arranged in order choronological with notes and Index.)است. رادول متأثر از برخی کارهای اسلام شناسان چون گوستاو ویل (Gustav Weil)، تئودور نولدکه، و ویلیام مویر (William Muir)بر اساس ترتیب زمانی نزول آیات، به ترجمه قرآن دست یازید.[93] وی ترجمه خود را به سال 1277 قمری / 1861 میلادی در لندن منتشر کرد. مارگلیوث (Margaliouth)مستشرق نامدار، این کتاب را با مقدمهای در 1327 قمری/ 1909 میلادی بار دیگر به چاپ رساند. این ترجمه با استقبال فراوانی روبهرو شد.
بعد از رادول، ادوارد هنری پالمر (Edward Henry Palmer) (م 1299ق./ 1882 م.)[94] ترجمه جدیدی از قرآن ارائه کرد. این ترجمه زمانی صورت گرفت که ماکس مولر (Max Mد ller)مشغول اجرای طرح خود برای چاپ مجموعه متون مقدّس مشرق زمین (Sacred books of the East) در انتشارات دانشگاه آکسفورد بود. وی از پالمر خواست تا ترجمه جدیدی برای درج در آن مجموعه انجام دهد. این ترجمه در 1297 قمری/ 1880 میلادی در مجلدات ششم و نهم مجموعه مولر به چاپ رسید. پالمر آیات را براساس موضوع تفکیک کرد.[95]
حافظ غلام سَروَر در 1309 شمسی/ 1930 میلادی، ضمن نشر ترجمه انگلیسی خود از قرآن، از ترجمههای سیل و رادول و پالمر به جهت تعصبات آنان انتقاد کرد و آنها را غیردقیق دانست. ایراد دیگر سرور به رادول ترجمه بر اساس ترتیب زمانی نزول آیات بود.[96] بعد از پالمر ترجمه ریچاردبل (RichardBell) شایان ذکر است. ترجمه ریچارد بل همانند برگردان رادول، با تغییر در نظم موجود مصحف عثمانی همراه بود، با این تفاوت که بل خود در این زمینه، نظرهایی ابراز کرده بود. تلاش برای بازسازی تاریخی قرآن، از
موضوعات مورد علاقه خاورشناسان این دوره بود. دامنه این تلاشها به بازسازی مصاحف پیش از تدوین مصحف عثمان نیز منتهی شده بود. آرتور جفری (م 1954 م.) در کتاب منابعی برای مطالعه تاریخ قرآن، (Materials for the History of The Text of The Quran: The Old Codicex) با بهرهگیری از منابع تفسیری و کتابهای قرائات، به بازسازی مصاحف اولیه پرداخته بود. جفری بیتوجه به اینکه تا چه حد اطلاعات مندرج در منابع قرن سوم به بعد در اشاره به قرائات مختلف موجود در مصاحف اولیه اعتبار دارد[97]، بخش عمدهای از این گونه اطلاعات را گردآوری کرد. البته این کار، بخشی از طرح کلان جفری با همکاری چند مستشرق دیگر در چاپ انتقادی متنی از قرآن با ذکر تمام قرائات بوده است.[98] در چنین فضایی، ریچارد بل (1876- 1952م.) ترجمهای از قرآن را با عنوان قرآن مترجم با نظمبندی انتقادی از سورهها (The Quran translated with a critical rearrangement of the surahs)در 1316 و 1318 شمسی/ 1937 میلادی (جلد اول) و 1939 میلادی (جلددوم) منتشر کرد.[99] شیوه رادول و بل در کنار نهادن نظم مصحف عثمانی و ارائه ترتیب جدیدی برای قرآن، توجه برخی از مسلمانان را به خود جلب کرد و آنها به تقلید از این شیوه به ترجمههایی از قرآن اقدام کردند.[100]
پس از ترجمه بل، یکی از موفقترین برگردانهای انگلیسی قرآن، قرآن مفسَّر (The Koran interpreted)آرتور جان آربری (Arthur John Arberry)(1905 ـ 1969 م.) است. آربری که خود از چهرهای مهم اسلامشناسی در نیمه نخست قرن بیستم بود، در 1953 میلادی کتابی با عنوان قرآنکریم: مقدمه به همراه منتخبی از آن (The Holy Koran: an introduction with selection)ارائه کرد و در آن عدم مقبولیت و رواج عام ترجمههای قرآن را در عدم انتقال ظرافتهای ادبی آن در ترجمههای موجود انگلیسی دانست و خود در کتابش نمونههایی از اینگونه ترجمه را ارائه کرد. موفقیت و اقبال به کتاب او، موجب تشویق او به ترجمه تمام قرآن با این شیوه شد (1955 م. در دو جلد). ترجمه آربری از حیث رعایت ظرافتهای ادبی متن عربی و یافتن معادلهای مناسب انگلیسی، از برگردانهای مورد توجه قرآن است[101]؛ همچنین آربری در مقدمه ترجمه خود، گزارشی را از سیر تألیف ترجمههای
انگلیسی قرآن و اعتبار هریک آورده که این بخش چندین بار به فارسی ترجمه شده است؛ از جمله به صورت کتاب به نام خدمت و خیانت مترجمان قرآن: نقدی بر عملکرد مترجمان اروپایی در مقدمه پرفسور آربری (ترجمه و تحقیق محمد رسول دریاگشت، تهران 1383ش.). ویلیام مونتگمری وات، (W. Montgomery Watt)گزیدهای از ترجمه آربری را در کتاب راهنمایی در باب قرآن (Companion to the Quran.)فراهم آورده است.[102]
یکی دیگر از ترجمههای قرآن به انگلیسی از آنِ محمد مارمادوک پیکتال (Muhammad Marmaduke Pickthall)(م 1936م.) است. وی ترجمه قرآن را در1928 میلادی شروع کرد و تا 1930 ادامه داد.[103] این ترجمه نخستین ترجمه از قرآن به قلم مسلمانی است که زبان انگلیسی، زبان مادری اوست [104]؛ همچنین پیکتال نخستین مترجمی است که برگردان خود را ترجمه مفهوم و معانی قرآنکریم (The Meaning of the Glorious Koran)نامیده است. ویژگی تمام ترجمههای یاد شده در این است که به زبان انگلیسی کهن و به سبک کتاب مقدّس است. نخستین برگردان قرآن به انگلیسیِ معاصر را باید از آنِ داود، (N. J. Dawood) یهودی عربزبان، دانست که در 1324 شمسی/ 1945 میلادی منتشر گردید.[105]
بیشترین ترجمههای انگلیسی قرآن از خود مسلمانان، کار مسلمانان شبهقاره است و اولین ترجمهاز آنِ عبدالحکیمخان است که در 1323 شمسی/1945 میلادی با عنوان قرآنکریم مترجَم به همراه یادداشتهای کوتاه (Holy Quran translated with short notes) منتشر شده است.[106] پس از این ترجمه، میرزا ابوالفضل (1865 - 1956 م.)، ابتدا منتخبی در 1910 میلادی و سپس ترجمه کل قرآن را بر اساس ترتیب نولدکه در دو مجلد و با عنوان قرآن: متن عربی به همراه ترجمه انگلیسی منظم شده بر اساس تنزیل تاریخی آن به همراه چکیده (Quran, Arabic text and English translationarranged chronologically with an abstract) در الله آباد در 1911 ـ 1912 میلادی منتشر کرد. از متداولترین بر گردانهای قرآن، ترجمه عبداللّه یوسف علی
(1870 - 1953 م.) را باید نام برد.[107]
فرقه احمدیه (قادیانیه) نیز افزون بر ترجمه قرآن به زبانهای دیگر، چند ترجمه به انگلیسی انتشار دادهاند؛ از جمله، ترجمهای از محمدعلی لاهوری[108] در نیمه دوم قرن بیستم.
عربزبانان نیز به ترجمه قرآن به زبان انگلیسی توجه نشان دادهاند. از مترجمان عربزبانی که قرآن را به انگلیسی ترجمه کردهاند، عبدالخالق همت (چاپ 1372ش./ 1993 م.)، رشید سعید کسّاب (چاپ1373ش/ 1994 م.)، عزالدین حایک (چاپ 1375ش./ 1996 م.) و ماجد فخری (چاپ 1375ش/1996م.) را میتوان نام برد.
فارسیزبانان نیز به ترجمه قرآن به انگلیسی همت گماشتند؛ از جمله، در دوره معاصر، ترجمه طاهره صفارزاده و فضلاللّه نیکآیین درخور ذکر است. این ترجمه با عنوان قرآن: ترجمهای شاعرانه از متن اصلی (Quran: A Poetic translation from the Original)منتشر شده است.
از دیگر ترجمههای موفق قرآن به زبان انگلیسی، برگردان سید علی قلی قرایی که ترجمهای با شیوه عبارت به عبارت و با عنوان قرآنهمراه با ترجمه عبارت به عبارت آن (The_Quran with an English Paraphrase)(قم 1382ش.)[109] است و برگردان محمد عبدالحلیم با عنوان قرآن ترجمهای جدید (The Quran: A New Translation)(آکسفورد - نیویورک 2004 م.) را میتوان نام برد که حاصل 7سال کوشش مترجم است.
ترجمههایی از قرآن نیز به قلم مسیحیان انگلیسی زبان در سالیان اخیر منتشر شده که از جمله آنها میتوان ترجمه محمد اسد که در برگردان خود از قرآن با عنوان پیام قرآن (The Massage of the Quran)حواشی مبتنی بر تفسیر المنار را آورده و برگردان تعلیم علی (تامسبالنتین اروینگ) (T. B.Irving) را نام برد. ترجمه اروینگ، برگردانی روان و به نثر روان انگلیسی متداول در آمریکاست.[110]
عبدالرحمان قدوایی کتابشناسی توصیفیای از ترجمههای انگلیسی قرآن ارائه کرده که اثری چندان قوی نیست.[111] مفخر حسین خان، ضمن نگارش مقالهای در معرفی مترجمان قرآن به زبان انگلیسی (English Translations of the Holy Qur'an)در کتابی جداگانه به نام مترجمان
انگلیسی قرآنکریم: بررسی شرح حال نگارانه و کتابشناسانه (English translations of the Holy Quran: A Bio-Bibliographical Study)اطلاعات مفیدی در خصوص مترجمان قرآن به این زبان گردآوری کرده که این اثر بهترین و دقیقترین گزارش در خصوص ترجمههای انگلیسی قرآن است. توجه به مباحث نظری ترجمه قرآن به انگلیسی و چگونگی واژه گزینی، با وجود اهمیتی که در راهنمایی مترجمان قرآن به این زبان دارد، تنها موضوع مورد توجه حسین عبدالرؤف (کرزن2001 م.) بوده است.
ترجمه قرآن به آلمانی:
ترجمه قرآن به آلمانی:
از قرن شانزدهم و همزمان با اوجگیری فتوحات عثمانی در اروپا و رواج جریان پروتستان، انگیزهایی برای ترجمه قرآن در آلمان بوده است.[112] نخستین ترجمه قرآن به این زبان توسط سالومون شوایگر (1551ـ 1622م.) براساس ترجمهای ایتالیایی، صورت گرفت. چنانکه جولیو چزاره سکالیجرو (1540ـ1609م.) و توماس اربنیوس (1584 ـ 1624م.) از پیشگامان اسلام شناسی خاطر نشان کردهاند، این ترجمه بر اساس برگردان لاتینی کتونی و متن منتشر شده در بازل بوده است.[113] شوایگر برگردانی از قرآن به زبان آلمانی را در 1025 قمری./ 1616 میلادی در شهر نورنبرگ منتشر کرده است.[114]
نخستین ترجمه آلمانی قرآن از متن عربی را داوید فریدریک مگرلین (David Friederich Megerlin.)(1699 ـ 1778 م.) اهل فرانکفورت در 1772 میلادی انجام داده است. این ترجمه در امتداد همان سنت ضد اسلامی مسیحیت است.[115] یک سال بعد ترجمهای دیگر از قرآن بر اساس متن عربی به دست فردریک ابرهاد بویسن (Friedrich Eberhard Boysen)(م.1800م.) منتشر شد. از این ترجمه به علت ترجمههای تحت اللفظی معانی قرآن انتقاد شده است.[116]
از دیگر ترجمههای قرآن به زبان آلمانی، برگردان شاعرانه فریدریش روکرت (Friedrich Rد ckert)(م 1866 م.) است. ترجمه وی، تنها برگردان بخشی از قرآن است.[117] وی سعی کرده تا شیوه بلاغی قرآن را در ترجمه خود منعکس کند، از این رو از اصطلاحات و تشبیهات استفاده کرده و گاه نیز با تقدیم و تأخیر در کلمات، سعی کرده تا ترجمه خود را همچون قرآنْ مسجّع کند. از ضعفهای جدی ترجمه او عدم ترجمه برخی عبارات و حتی گاه آیات قرآنی بوده که متضمن نقد مسیحیان بوده است. وی همچنین نام سورههای
قرآن را تغییر داده و آنها را بر اساس محتوای سوره، نامگذاری کرده است.[118] از دیگر ترجمههای قرآن در این دوره، برگردان ربی لیون (لودویگ) باروخ اولمان (1804 ـ 1843 م.) اهل کرفلد (Rabbi Lion (Ludwig) Baruch Ullmann of Krefeld) را میتوان نام برد که نخست با ویرایش لئو واین من وینتر (Leo Weinmann Winter) به چاپ رسیده و بار دیگر خانم زیگریت یمینی (شولتس) (Siegrid Yamini (Schulz))با تغییراتی در چاپ وینتر این کتاب را به نام خود منتشر کرده است.[119] لودویگ اولمان، خاخامی یهودی، در 1840 میلادی ترجمه خود را منتشر کرده است. این ترجمه مشحون از خطاست که نشان عدم آشنایی اولمان با زبان عربی است و انتقادات متعددی بر آن نگاشته شده است[120]؛ همچنین اولمان در این ترجمه متأثر از اندیشههای آبراهام گایگر (Abraham Geiger)(1810 - 1874 م.) و اثر مشهور وی است با عنوان آنچه محمد(صلی الله علیه وآله) از یهود اخذ کرده است، (Was hat (Mohammed aus demJudenthume aufgenommen?) و در مقدمه خود بر این نکته تأکید کرده است. بهرغم انتقادات اسلام شناسان برجستهای چون فلایشر و تئودور نولدکه (Th. Nخ ldeke)(1836 ـ 1930 م.) از ضعف و کاستیهای واژگانشناسی، این اثر تا 1897 میلادی 9بار منتشر شده است.
از مهمترین برگردانهای آلمانی قرآن، ترجمه ماکس هنینگ (Max Henning) و رودی پارت (Rudi Paret)(م 1982م.) را میتوان نام برد. برگردان رودی پارت اهمیت خاصی دارد. پارت برای ارائه برگردانی دقیق از قرآن، نخست تمام واژهها، موارد کاربرد و تعبیرات مشابه قرآن را گردآورده و آنها را با یکدیگر تطبیق داده است. این شیوه باعث ارائه ترجمهای دقیق از قرآن شده است.[121]
از برگردانهای جدید قرآن میتوان به ترجمه مصطفی ماهر، استاد ادبیات آلمانی در دانشگاه عین شمس، اشاره کرد که ترجمه و تفسیری از قرآن انجام داده و وزارت اوقاف مصر آن را با عنوان المنتخب فی تفسیر القرآن الکریم باللغتین العربیة والألمانیة منتشر کرده است.
عادل تئودر خوری (Adel Theodor Khoury)، اسلام شناس برجسته آلمانی، ترجمه و تفسیری از قرآن در 12 جلد منتشر کرده است. خوری که خود اصالتاً عرب زبان و اهل لبنان است، ترجمهای از قرآن با همکاری محمد سلیم عبدالله نیز منتشر کرده (گُتِرزلوه 1987م.) که بعد از ترجمه رودی
پارت از برگردانهای معتبر آلمانی است.[122]
ترجمه قرآن به روسی:
ترجمه قرآن به روسی:
با وجود همجواری روسیه با کشورهای اسلامی، به جز اطلاعات پراکنده و عموماً خصمانه که تا قرن هفدهم در آثار مختلف به زبان روسی وجود داشته[123]ترجمهای از قرآن به این زبان صورت نگرفته است؛ همچنین پس از آغاز تلاشها برای ترجمه قرآن تا بیش از دو قرن، برگردانهای روسی قرآن، بر اساس ترجمههای دیگر قرآن به زبانهای عموماً فرانسوی و گاه انگلیسی بوده است.
نخستین تلاش برای ترجمه قرآن به زبان روسی در دوران پطر کبیر و در راستای سیاستهای وی در توجه به سرزمینهای اسلامی بوده است. این ترجمه در 1716 میلادی و به دست فردی ناشناس بر اساس ترجمه فرانسوی آندره دوریه در سنتپترزبورگ منتشر شده است. این ترجمه به خطا به دیمیتری کانتیمر (1673 - 1723م.) یا پیتر پوسنیکف (P.V. Posnikov)(در گذشته در سه دهه نخست قرن هجدهم) نسبت داده شده[124] که به نظر رضوان[125]نادرست است. این ترجمه به سبب عدم تسلط مترجم آن به زبان فرانسه و سوای خطاهای دوریه، ترجمهای مغلوط است. چند سال بعد از این ترجمه، پیتر پوسنیکف، پزشک، فیلسوف و سیاستمدار که استاد دانشگاه پادوا بود، براساس ترجمه فرانسوی دوریه، برگردان دقیقتری از قرآن ارائه کرد.[126]
لزوم آگاهی یافتن بیشتر از اسلام در ایام پطرکبیر، شاهزاده دیمتری کانتیمر را بر آن داشت تا اثری لاتینی حاوی اطلاعاتی درباره قرآن و پیامبر را به روسی برگرداند (سنت پترزبورگ 1722م.). این کتاب نشانی از توجه روزافزون به اسلام در قرن هجدهم در روسیه است.
در پی تحولات فرهنگی - سیاسی دوران کاترین دوم[127] که به چاپ متن عربی قرآن نیز منتهی شده بود (سنت پترزبورگ 1787م.)، دو ترجمه جدید نیز از قرآن به روسی منتشر شد: نخست برگردان ادیب روس، میخائیل ایوانویچ وروکین (Mikhail Ivanovic Verح vkin)(1732 ـ 1795م .) بر اساس ترجمه فرانسوی دوریه (1790 م.) و دو سال بعد از آن الکساندر کلماکف (م 1804م.) در سنت پترزبورگ 1792 میلادی. براساس ترجمه انگلیسی جرج سیل، ترجمههای جدیدی از قرآن به روسی منتشر کردند. برگردان وروکین بر اثر ظرافتهای ادبی، توجه فراوانی را به خود جلب کرد.
متاثر از این ترجمه شاعر بزرگ روس، الکساندر پوشکین در 1824 میلادی مجموعهای از اشعار خود را با عنوان تقلیدهایی از قرآن با اقتباسها و الهامهایی از 30 سوره قرآن منتشر کرد. این تأثیر در دیگر آثار پوشکین نیز مشهود است. اهمیت آثار پوشکین در توجه به قرآن تأثیر مهمی داشته است.[128]متأثر از چنین فضایی مخلیوف (1829 - 1865م.)، مترجم نامدار اشعار شرقی به روسی، ترجمهای شاعرانه از بخشی از قرآن انجام داد.
در 1864 میلادی آخرین برگردان روسی قرآن از ترجمههای دیگر را ایوان نیکولایف (K. Nikolaev)بر اساس ترجمه فرانسوی کازیمرسکی منتشر کرد. این ترجمه از دیگر ترجمههای روسی، معتبرتر بوده و تا قبل از 1917میلادی، 5 بار منتشر شده است. از این تاریخ به بعد، توجه به اسلام و قرآن رواج بیشتری یافت که به چاپ و انتشار آثاری در خصوص اسلام و قرآن منتهی شد[129]؛ همچنین توسعه سیاسی روسیه و افزایش مسلمانان آن، لزوم ارائه ترجمه جدیدی از قرآن را الزامی میکرد. در چنین فضایی دمیتری بوگوسلاوسکی (D. N. Bogoslavski)(1826 ـ 1893 م.) در 1871 میلادی نخستین برگردان روسی قرآن بر اساس متن عربی را به اتمام رساند. [130] این ترجمه با وجود دقت مترجم و ظرافتهای ادبی آن به دلیل انتشار ترجمه گوردی سمنوویچ سابلوکوف (G. S. Sablukov)(1804 ـ 1880م.) که در 1878م. در قازان منتشر شد، به چاپ نرسید.[131] ترجمه سابلوکوف نیز از مهمترین برگردانهای روسی قرآن است و بارها به چاپ رسیده است.[132]
پس از تحولات سیاسی در روسیه و تغییر نظام سیاسی آن در پی انقلاب 1917 میلادی، توجه به قرآن و مطالعات قرآنی همچنان تداوم یافت.[133] یکی از مشهورترین خاورشناسان روسی این دوره که فعالیتهای مهمی در این زمینه انجام داده، ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی (Ignatij Julianovic Krachkovski)(1883 ـ 1951م.) است که خود ترجمهای از قرآن انجام داده است. متن این ترجمه تنها پس از درگذشت او (مسکو، 1963م.) و به کوشش شاگرد او، گریازنویچ (P.A.Gryaznevich)(م.1997 م.) به چاپ رسیده است. از میان ترجمههای اخیر، میتوان به
ترجمههای خانم والیریا پوروخوا (V. Porokhova) (مسکو، 1993م.)، محمد نوری عثمانوف (مسکو، 1995م.) و شوموفسکی (T.A. Shumovsky)(مسکو، 1995م.) اشاره کرد. پوروخوا در برگردان خود متأثر از ترجمه کراچکوفسکی بوده است، از این رو برخی خطاهای ترجمه وی در ترجمه او راه یافته است.[134]
ترجمه قرآن به زبان چک اسلواکی:
ترجمه قرآن به زبان چک اسلواکی:
نخستین ترجمه قرآن به زبان چک اسلواکی را فردی به نام ونزل بودویس (Wenzel Budovec) در آغاز قرن هفدهم انجام داده است. ترجمه وی که تنها شامل بخشی از قرآن بوده، همانند دیگر ترجمههای قرآن در این دوره، در حقیقت نوعی ردیه بر قرآن است. در آغاز قرن بیستم فردی به نام موراوین (Moravian)کشیش دره ایگناتس (Ignaz Vesely)ترجمه دیگری از قرآن انجام داد. ترجمه وی از قرآن تحت تأثیر تمایلات دینی وی بوده و از ترجمههای دیگر قرآن به زبانهای اروپایی استفاده کرده است. نخستین ترجمه دقیق قرآن در سال 1934 میلادی توسط نیکل (R.A.Nylk)(متخصص اشعار عربی) منتشر شد. مشکل این ترجمه دشواری فهم برخی عبارتهای آن است.[135]
از آخرین ترجمههای قرآن به این زبان باید به ترجمه ایوان هربک (Ivan Hrbek)اشاره کرد. وی متأثر از روش ریچارد بل، قرآن را بر اساس شیوه نزول ترجمه کرده است. هربک در 170 صفحه، به توضیح کلمات و آیات دشوار قرآن براساس متون تفسیری و پژوهشهای غربی پرداخته است. در این حواشی وی نخست به اسباب نزول آیه و سپس کاربردی که آیه در فرهنگ اسلامی دارد، اشاره کرده است.[136]
ترجمه قرآن به زبان بلغاری:
ترجمه قرآن به زبان بلغاری:
نخستین ترجمه قرآن به زبان بلغاری به فاصله کوتاهی پس از ترجمه انجیل به این زبان انجام شده است. این ترجمه را نیکولا لیتز (Nikola K.Litsa)با استفاده از ترجمه انگلیسی جرج سیل انجام داده است.[137] وی در سال 1905 میلادی ترجمه بخشی از قرآن را چاپ کرد؛ اما با مرگش این ترجمه توسط اسکولاو (Skulav)و توما (Tomov)در سال 1930 میلادی به اتمام رسید. این ترجمه با اقبال زیادی به ویژه در بین مسلمانان روبهرو گردید.[138]
نخستین ترجمه مسلمانان از قرآن به زبان بلغاری را ندیم حافظ ابراهیم غنجیف در سال 1993 میلادی منتشر کرد. آخرین ترجمه بلغاری را تسیفیتان تیوفانوف (1997م.) تحت اشراف شیخ علی خیرالدین و الکساندر فیسیلینوف و چند تن دیگر منتشر کرده است. در این ترجمه افزون بر استفاده از متون تفسیری چون تفسیر ابن کثیر و تفسیر الجلالین، از ترجمههای انگلیسی عبدالله یوسف علی، برگردان اسپانیایی خولیو کورتِز، ترجمه روسی کراچکوفسکی و ترجمههای ترکی قرآن توسط محمد محمود حجازی و مُجَمَّع ملک فهد استفاده شده است.
ترجمه قرآن در شبه قاره هند:
ترجمه قرآن در شبه قاره هند:
حضور دیرینه اسلام در شبهقاره، به ترجمه قرآن به زبانهای رایج و متداول در شبه قاره انجامیده است. مهمترین زبانی که مسلمانان شبهقاره به آن تکلم میکنند، اردوست که تاریخچه پیدایش اولیه این زبان از زمان ورود مغولان به هند است. نیز بیم از نفوذ اندیشههای غیر اسلامی در ترجمه قرآن بوده که مسلمانان شبه قاره را همانند دیگر مسلمانان به فراگیری متن اصلی قرآن ترغیب میکرده است. از سوی دیگر، رواج و اعتبار زبان فارسی در میان مسلمانان شبهقاره، به ترجمه قرآن به این زبان و بهرهگیری از ترجمههای فارسی قرآن انجامیدهاست.
از میان ترجمههای فارسی متداول در شبه قاره میتوان به ترجمه فارسی تفسیر طبری از عهد سامانیان، ترجمه محمد امین صدیقی به دستور اورنگ زیب و برگردان فارسی میرزا نور الدین محمود (تاریخ انجام 1703 م.) اشاره کرد.[139] با این حال به دلیل اختصار یا تطویل این ترجمهها، شاه ولی الله دهلوی، ترجمه جدیدی از قرآن با عنوان فتحالرحمان بترجمة القرآن[140] انجام داده [141] که رواج گستردهای در شبه قاره داشتهاست. دهلوی همچنین کتابی با عنوان مقدمه در فن ترجمه قرآن به فارسی نگاشته است[142]؛ همچنین ترجمههای کهنی به فارسی در میان مسلمانان شبه قاره از قرون میانه رواج داشته است.[143]
با وجود نوظهور بودن زبان اردو، ترجمههای فراوانی از قرآن به زبان اردو انجام شده است. در تفاسیر قرآن نوشته شده به اردو نیز ترجمههای قرآن آمده است. از اینگونه تفاسیر میتوان به تفسیر وهابی عبدالصمد بن نواب عبدالوهاب خان، ترجمانالقرآن ابوکلام آزاد و تفهیم القرآن ابوالاعلی مودودی (1903 ـ 1979م.) اشارهکرد.
احسان اوغلو، کهنترین ترجمههای قرآن در شبه قاره به زبانهای هندی و سندی را در زمان راجا محروق (مهروک)، حاکم پنجاب و کشمیر دانسته که البته مورد تردید است.[144] در متن خبر، تنها گفته شده که عالم مسلمان عبارتهای قرآن را برای حاکم شرح و توضیح میداده است (یُفَسّر له) که تنها دلالت بر ترجمهای شفاهی از قرآن دارد.[145] بیتوجه به این مسائل، بلوچ [146] این ترجمه را بدون دلیل قانع کنندهای، نخستین تلاش برای ترجمه قرآن در شبه قاره و به زبان سانسکریت دانسته است.[147]
نخستین ترجمه کامل قرآن به اردو که به موضح القرآن شهرت یافته است از آنِ شاه عبدالقادر دهلوی، فرزند شاهعبدالعزیز دهلوی است که کار خود را در 1205 قمری / 1791 میلادی به پایان رساند.[148] ترجمه دیگر، برگردان شاه رفیعالدین دهلوی (1163 - 1249ق./ 1750 - 1834 م.)، دومین پسر شاه عبدالعزیز دهلوی است. این برگردان به سبب ترجمه لفظ به لفظ قرآن که در فراگیری زبان عربی سودمند بوده، رواج فراوانی داشته و بارها به چاپ رسیده است. عباس علی چاندی پور، مترجم قرآن به زبان بنگالی که در 1909 میلادی از ترجمه خود فراغت یافته، ترجمه اردوی شاه عبدالقادر را به همراه برگردان بنگالی خود از قرآن منتشر کرده است.[149] این دو ترجمه از برگردانهای متداول قرآن در میان اهل سنّت شبهقارهاند. ویژگی بارز ترجمههای اردو، همراه بودن ترجمهها با تفسیر است.[150] اعتبار تفسیر و ترجمه فارسی فتح العزیز / تفسیر عزیزی شاه عبدالعزیز دهلوی، در میان مسلمانان شبه قاره باعث شد تا این اثر بارها به اردو ترجمه شود. از جمله کهنترین این برگردانها، میتوان ترجمه محمد حسن خان را نام برد.[151]
شیعیان شبه قاره نیز ترجمههای چندی از قرآن به زبان اردو انجام دادهاند که از جمله این ترجمهها میتوان توضیحمجید فی تنقیح کلام اللّه الحمید از سید علی بن دلدار علی (م 1256ق.) و عمدة البیان از سیدعمار علی سونی پتی م 1304ق.) را نام برد.[152] یکی از
آخرین ترجمههای مترجمان شیعی به اردو ترجمه سید ذیشان حیدر جوادی به نام انوارالقرآن (چاپ 1411ق./ 1990 م.) است.
از دیگر زبانهای متداول در شبه قاره، زبان بنگالی است. کهنترین ترجمه قرآن یا بخشی از آن به بنگالی، به دست میرزا کاظم علی جوان و ظاهراً بر اساس ترجمه اردوی قرآن است که به کوشش مستشرق انگلیسی زبان جان گیل شریست (John Gilchrist)در 1802 ـ 1803 میلادی منتشر شده است.[153]نخستین تلاش در این عرصه را یک بنگالی مسیحی به نام فیلیپ بیسواس (Philip Biswas)انجام داده است. وی در 1892 میلادی ترجمهای منتخبگونه از قرآن منتشر کرد. راهبی دیگر به نام ویلیام گولدساک (William Goldsack) به صورت جزواتی، ترجمهای کامل از قرآن در فاصله سالهای 1908 ـ 1920 میلادی منتشر کرد.[154]
شدت یافتن فعالیتهای تبشیری، مسلمانان بنگلادش را به مقابله واداشت و چندین انتشاراتی توسط مسلمانان تأسیس شد. منشی عبدالله از مسلمانان پیشگام در تأسیس چاپخانه هوگلی در 1820 میلادی نخستین ترجمه قرآن در هند (ترجمه اردوی شاه عبدالقادر دهلوی) را به همراه متن عربی قرآن با عنوان مظهر القرآن منتشر کرد.[155] با وجود ناخرسندی عالمان مسلمان بنگالی از ترجمه قرآن، فردی به نام غلام اکبر علی، ظاهراً بر اساس ترجمهای اردو از قرآن، ترجمهای حاوی سوره فاتحه و جزء سیام قرآن (عمپاره) را فراهم آورده که در 1285 قمری / 1868 میلادی به چاپ رسیده است. کهنترین ترجمه کامل قرآن به زبان بنگالی را برهمنی به نام بایی گیریش چاندرا سن (Bhai Girish Chandra Sen)(1835 - 1910 م.) در سه جلد منتشر کرد.
نخستین تلاش مسلمانان بنگالی برای ارائه ترجمهای از قرآن کوشش مولوی محمد نعیمالدین ـ تا ترجمه جزء دهمـ است. پس از او فرزندانش کار ترجمه را تا جزء 22 ادامه دادند. دومین ترجمه را مسلمانی به نام خان بهادرتسلیمالدین احمد انجام داده است. وی نخست ترجمه جزء سیام قرآن را در 1326 قمری/ 1908 میلادی در کلکته به چاپ رساند و سپس ترجمه کل قرآن را در سه جلد منتشر کرد. بعد از ترجمه وی، ترجمه مولانا عباس علی (1311ش./ 1932 م.) شایان ذکر است. در این ترجمه افزون بر متن عربی و ترجمه بنگالی، ترجمه اردوی شاهرفیعالدین از قرآن نیز درج شده و تفسیرهای مختصری به بنگالی و اردو هم در متن و حاشیه آن آمدهاند.
یکی از مهمترین ترجمههای بنگالی را مولانا محمد اکرمخان، چهره برجسته سیاسی در مبارزه
با استعمار انگلستان، از ایام زندان آغاز کرد و ترجمه جزء سیام در زمانی که وی زندانی بود، منتشر شد. او در بین سالهای1337ـ 1338 شمسی/ 1958 ـ 1959 میلادی توانست ترجمه قرآن را در 5 جلد منتشر کند. ترجمه او آهنگین و بدین جهت بسیار جذاب است.[156]
ترجمه قرآن به ترکی:
ترجمه قرآن به ترکی:
ترجمههای کهنی که به گویشهای مختلف زبان ترکی در دست است، تنها ترجمههای میان سطری است. زکی ولیدی طوغان[157] با مقایسه چند نسخه کهن از ترجمههای میان سطری ترکی نتیجه گرفته که این ترجمهها همزمان با ترجمه فارسی تفسیر طبری صورت گرفته است. از میان این چند نسخه، کهنترین نسخه مورخ، (نسخه کتابت شده در 734 قمری در شهر شیراز)، در موزه اسلام ـ ترک استانبول به شماره 73 است.[158]
ترجمهای دیگر از قرآن به زبان ترکی در کتابخانه حکیم اغلو علی پاشا موجود است که در سال 764 قمری / 1326 میلادی استنساخ شده است. نسخهای کهن از ترجمه قرآن که با توجه به کاغذ و خط آن احتمالا در همین دوره کتابت شده، در کتابخانه جان ریلند (John Ryland)در شهر منچستر موجود است.[159] در این نسخه ترجمههای ترکی به همراه ترجمههای فارسی است.
ترجمههای میان سطری متعددی از قرآن به زبان ترکی از دورههای مختلفی در دست است. در نیمه دوم قرن چهاردهم ترجمه قرآن به زبان ترکی رشد چشمگیری داشت. از میان گویشهای مختلف ترکی، دو گویش ترکی آذری و ترکی استانبولی اهمیت بیشتری دارند.
قدیمترین نسخه موجود از ترجمه ترکی آذری قرآن، متعلق به قرن نهم است. این نسخه در کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری میشود.[160] از مشهورترین ترجمههای ترکی آذری میتوان به ترجمه ـ تفسیر قاضیِ شهر باکو، میرمحمدکریم موسوی باکویی، با عنوان کشف الحقائق عن نکت الآیات و الدقائق اشاره کرد که در 1322 شمسی منتشر شد.[161] وی در ترجمه و تفسیر خود از متون تفسیری استفاده کرده است.[162] ترجمه ـ تفسیر شیخ الاسلام محمدحسن مولیزاده شکوی، مفتی قفقاز، با نام البیان فی تفسیر القرآن نیز که در 1326شمسی در تفلیس منتشر شد، شایان ذکر است.[163] ضیاء بنیاداُف و واسم
محمدعلییف قرآن را به ترکی آذری و خط سیریلی ترجمه و در 1371شمسی/1992 میلادی در باکو منتشر کردند.[164] ترجمه قرآن به زبان ترکی استانبولی در دوره عثمانی، به سبب میل به خواندن قرآن به زبان عربی و ممنوعیت ترجمه، رونق چندانی نداشت. این ممنوعیت در اواخر دوره عثمانی برداشته شد و مترجمانی چون خضربن شاهین، محمدبن یوسف آغری و دیگران به ترجمه قرآن پرداختند.[165] بعد از سقوط دولت عثمانی، ترجمه قرآن به ترکی استانبولی رواج بسیار یافت. از مهمترین ترجمههای قرآن به این زبان، ترجمه عبدالوهاب اوزتورک، طلعت قوچبیگیت، یاشار نوری اوزتورک و خانم مدینه بالجی است. ویژگی برگردان مدینه بالجی آن است که متن قرآن را به صورت تحتاللفظی، بدون آنکه به ساختار نحوی جملات ترکی خللی برساند، ترجمه کرده است.[166]
ترجمه قرآن به عبری:
ترجمه قرآن به عبری:
نخستین ترجمه کامل عبری قرآن توسط محققی یهودی به نام هرمان رکندورف (Hermann reckendorf)(م حدود 1875 م.) در سال 1857 میلادی در لایپزیگ منتشر شده است.[167] این ترجمه به سبب مطالب گوناگونی که در آغاز آن آمده ترجمهای جالب توجه است. رکندورف در مقدمه ترجمه خود مباحثی درباره اوضاع اعراب قبل از اسلام، زندگی پیامبر و درباره خود قرآن آورده است.
از دیگر ترجمههای قرآن به عبری میتوان برگردان یوسف یوئل رویلین (Yosef Yoel Rivlin)(بیتالمقدس 1937م.) را که هنوز ترجمهای معتبر و متداول است و ترجمه هارون بن شِمِش (Aaron Ben Shemesh) (تل آویو 1971م.) را، نام برد. پیش از این ترجمهها، از وجود سه ترجمه عبری قرآن اطلاع در دست است: ترجمه اول در نسخهای خطی در کتابخانه بادلیان، Michael113 (Ol.50)شماره 2207، رساله اول مجموعه، از قرن هفدهم و فردی به نام ربی یهودا آن را از ترجمه لاتین قرآن به عبری برگردانده است. دومین ترجمه در نسخه خطی بریتیش میوزیوم Or.6636از قرن هفدهم، براساس ترجمه ایتالیایی منتشر شده در ونیز در سال 1547 میلادی است که ظاهراً در هند انجام شده است.[168] نسخه سوم که در کتابخانه کنگره است، فاقد تاریخ و نام مترجم است؛ اما مدتها قبل از ترجمه رکندورف به عبری برگردانده شده است.[169] میسیونر مسیحی ژوزف ولف در سفر خود به مشهد در سال 1831 میلادی از ترجمهای
عبری از قرآن خبر داده که فردی به نام ایمانوئل جاکوب مدارت (Immanuel Jacob Medrt)انجام داده است.[170] تازهترین ترجمه عبری قرآن را اسلامشناس یهودی، اری روبین (Uri Rubin)توسط دانشگاه تل آویو (2005م.) منتشر کرده است. ویژگی این ترجمه در برگردان آن به زبان عبری جدید است.[171]
ترجمه قرآن به چینی:
ترجمه قرآن به چینی:
نخستین بار وانگ دایو (Wang Daiyu) (م 1070ق. /1660 م.) و ماژو (Ma Zhu)(م.1123ق./ 1711 م.) و لیوژی (Liu Zhi)(م.1143ق. / 1730 م.) برای ترجمه قرآن به زبان چینی تلاش کردند. این مترجمان ضمن برگرداندن بخشی از قرآن به چینی، ترجمه تفسیری خود را نیز در ترجمه آیات وارد کردند.[172] مرحله دوم ترجمه قرآن به زبان چینی در اواخر سده دوازدهم قمری/ هجدهم میلادی آغاز شد. ترجمههای این مرحله بیشتر معطوف به رفع نیازهای عملی مسلمانان بود. در برخی از این ترجمهها عبارات عربی با حروف چینی و تلفظ عربی، برای آموزش بدون معلم، نوشته شدهاست.[173]
تلاش برای ارائه نخستین ترجمه کامل قرآن به چینی از دهه 1300 شمسی/ 1920 میلادی آغاز شد. مافوچو (Ma Fuchu)(م 1311ق./ 1894 م.) ترجمه قرآن را آغاز کرد؛ ولی نتوانست آن را کامل کند. از ترجمه 20 جلدی وی تنها 5 جلد باقی مانده که با عنوان ترجمهای مستقیم از قرآنکریم (Boaming zhenjing zhigie) منتشر شده است. قدیمترین ترجمه کامل موجود قرآن، اثر لی تیهژنگ، (Li Tiezheng) در 1306 شمسی/ 1927 میلادی در پکن منتشر شد. این ترجمه از برگردان ژاپنی قرآن که کاموتو کنایشی (Kamoto Ken¨ichi)انجام داده، صورت گرفته و در آن از ترجمه انگلیسی رادول نیز استفاده شده است. نخستین بار، در 1311 شمسی/ 1932 میلادی مسلمانی چینی به نام وانگونچینگ (Wang Wenging)قرآن را ترجمه کرد.[174]
ترجمه قرآن به زبان ژاپنی:
ترجمه قرآن به زبان ژاپنی:
برگردانهای قرآن به زبان ژاپنی عمر چندان درازی ندارند. دلیل این مسئله افزون بر ممنوعیت تبلیغ ادیان در ژاپن، میتواند بر اثر عدم ارتباط این کشور با دیگر کشورها باشد.[175]
نخستین ترجمه قرآن به زبان ژاپنی را فردی غیر مسلمان به نام ساکاموتوری سیو(کن ایچی) در سال 1920 میلادی در دو جلد در مجموعه 15 جلدی کلیات کتابهای مقدس جهان منتشر کرد. این مترجم مبنای کار خود را ترجمههای انگلیسی جرج سیل، رادول و پالمر قرار داده است. اهمیت
این ترجمه در توجه دادنژاپنیها به دین اسلام است.[176] بعد از وی سه نفر بهنامهای آریگاآماد، تاکاهاشی گورو و یاماگوچی میزوهُدر سال 1938 میلادی ترجمه دیگری از قرآن منتشر کردند. این ترجمه را در اصل میسیونر مسیحی، جی پ سی. هپبورن در سالهای 1807 ـ 1911 میلادی انجام داده بود و تاکاهاشی ظاهراً تنها متن را بازنگری کرده باشد.[177] از این سه نفر تنها آریگا فردی مسلمان بوده است. این ترجمه نیز ظاهراً از برگردان انگلیسی رادول صورت گرفته باشد، چرا که از شیوه وی در ترجمه آیات پیروی کرده است. از دیگر ترجمههای کامل قرآن میتوان به ترجمههای اوکاوا شومهای اشاره کرد که در سال 1950 میلادی منتشر شده است. وی نیز تسلط چندانی به زبان عربی نداشته است.
اسلامشناس برجسته ژاپنی توشی هیکو ایزوتسو در سال 1957 میلادی در سه جلد منتشر کرد. این ترجمه با اینکه از متن عربی بوده و مترجم تسلط کاملی به زبان عربی داشته است، مشکلات زیادی دارد، به گونهای که خشم مسلمانان ژاپنی را برانگیخت. این ترجمه را در سال 1980 میلادی عدهای بازنگری کردهاند.[178]
متداولترین ترجمههای ژاپنی برگردانی است که فوجی موتو کاتسوجی، بان یاسوناری و ایکدا اوسامو در سال1923 میلادی در مصر منتشر کردهاند. ترجمه شیخ الاسلام حاج عمر میتا ریوایچی که در سال 1972 میلادی منتشر شده است، نیز از دیگر ترجمههای متداول است. آخرین ترجمه قرآن را محمد القائم صفا ساوادا در سال1988 میلادی منتشر کرده است. وی دو ترجمه دیگر سوای ترجمه ذکر شده، به اسلوب جدید منتشر ساختهاست.[179]
ترجمه قرآن به برخی از زبانهای آفریقایی:
ترجمه قرآن به برخی از زبانهای آفریقایی:
مهمترین زبانهایی که مسلمانان آفریقایی غیر عربزبان بدان سخن میگویند، سواحلی (در شرق آفریقا به ویژه تانزانیا و کنیا)، هوسایی (در غرب افریقا)، و یوروبایی است.
نخستین ترجمهقرآن به زبان سواحلی را گودفری دیل (Godfrey Dale) (عضو هیئت تبشیری دانشگاهها، اعزامی به افریقای مرکزی) در 1302 شمسی / 1923 میلادی. در لندن انجام داد. او این ترجمه را همراه با حاشیههایی متأثر از مجادلات مسیحی بر رد اسلام منتشر کرد.[180] دومین ترجمه سواحلی قرآن از آن شیخ مبارک احمد احمدی، رهبر هیئت تبلیغی احمدیه (قادیانیه) در شرق آفریقا بود که وی آن را در 1332 شمسی / 1953 میلادی در نایروبی همراه
با تفسیری از قرآن منتشر کرد. شیخعبداللّه بن صالح فارسی (م 1982 م.؛ قاضی اعظم کنیا) در مقام پاسخگویی به آرای احمدیه تصمیم به ترجمه قرآن گرفت. وی قبلا برخی ایرادات ترجمه شیخمبارک را در رسالهای با عنوان انحرافات ترجمه قادیانی، (The Preverseness of Qadiani Translation)منتشر کرده بود. این ترجمه چندین بار به چاپ رسیده و از برگردانهای معتبر قرآن به زبان سواحلی است.[181]
نخستین ترجمه قرآن به زبان هوسایی را ابوبکر محمود جومی، قاضیالقضاة شمال نیجریه، با همکاری گروهی از علما (از 1350 ـ 1358ش.) به انجام رساند. وی ترجمه قرآن را از جزء سیام آغاز کرد. در این ترجمه وی در ابتدای هر سوره خلاصهای از تعالیم آن سوره را آوردهاست.
دومین ترجمه هوسایی که تنها شامل بخشی از قرآن است، از آن احمد ابوالسعود و عثمانالطیب است. سومین ترجمه را شیخ احمد لِمو و نصیرو مصطفی انجام دادهاند. آنان در این ترجمه از تفاسیر گوناگون قرآن استفاده کردهاند.[182] ترجمه دیگر، با نام احسانالمنان فی ابراز خبایا القرآن، به قلم شیخ محمد ناصربن مختار صنهاجی، از علمای پر اثر نیجریه است که همراه با تفسیر قرآن در 4 جلد به چاپ رسیده است. آخرین ترجمه قرآن به زبان هوسایی، کار بشیراحمد محییالدین است که در 1372 شمسی/ 1993 میلادی در مدرس هند، همراه با تفسیر، در سه جلد چاپ شده است.
نخستین تلاشها برای ترجمه قرآن به زبان یوروبایی را مبلغان مسیحی صورت دادند. آنان پیش از ترجمه قرآن، کتابهایی درباره اسلام، از جمله زندگینامه مختصری از رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)، منتشر کرده بودند. نخستین بار مبلغی مسیحی به نام میخائیل صمویل کول (M. S. Cole) قرآن را به یوروبایی ترجمه کرد. وی این کار را به پیشنهاد جمعی از اعضای کلیسای مقدّس مسیحی آغاز کرد و در 1324 قمری / 1906 میلادی ترجمه خود را به پایان رساند. در 1336 شمسی/ 1957 میلادی ترجمه بخشی از قرآن به زبان یوروبایی به قلم حاج سانیائولو (Alhaji H. O. Sanyaolu)، مبلّغ احمدیه منتشر شد که به سبب استقبال از آن بارها تجدید چاپ گردید. از آنجا که این ترجمه با برخی آرای فرقه احمدیه همراه بود، علمای یوروبایی آن را ترجمه صحیح قرآن تلقی نکردند و گروهی از آنان به ترجمه جدیدی پرداختند که در 1351 شمسی/ 1972 میلادی به اتمام رسید و تصحیح آن بر عهده گروهی دیگر از علما نهاده شد.[183]
از دیگر زبانهای افریقایی، زبان آفریکنس
(زبان محلی و رسمی در افریقایجنوبی) است. ترجمهای از قرآن از مترجمی ناشناس در 1329 شمسی/ 1950 میلادی به این زبان منتشر شد.[184] دو ترجمه کامل قرآن از اسماعیل عبدالرزاق همراه با شیخ صلاحالدین (منتشر شده در 1339ش. / 1960 م.) و محمداحمد باقر (منتشر شده در 1340ش/ 1961م.) در دست است. علت اصلی تأخیر ترجمه قرآن به زبانهای افریقایی، مخالفت علما با ترجمه قرآن به آن زبانها بوده است.[185]
کتابشناسی ترجمههای قرآن:
کتابشناسی ترجمههای قرآن:
نخستین تلاشها برای ارائه گزارشی کتابشناسانه از ترجمههای قرآن را میتوان در کتابشناسیهای عمومی تألیف شده اواخر قرن هیجدهم به دست کسانی چون برونه (Brunet)، گراتسه (Grج sse)یافت که اطلاعاتی درباره چاپهای قرآن و ترجمههای آن آوردهاند.[186] اطلاعات کاملتر در کتابشناسیهایی آمده است که به ذکر فعالیتهای خاورشناسان پرداختهاند. از کهنترین این تألیفات میتوان اثر شنورر کتابخانه عربی (کتابشناسی آثار عربی) (Schnurrer, Bibliotheca Arabica)منتشر شده در 1811 میلادی حاوی اطلاعاتی تا 1809 میلادی را نام برد. شنورر در بخشی از کتاب خود با عنوان قرآن (Karanica)اطلاعاتی در این خصوص آورده است[187]. این کتاب، مبنایی برای تألیف دیگر کتابشناسیهای بعدی از جمله اثر زنکر، کتابشناسی آثار (Zenker, Bibliographie des ouvrages)بوده است. اثر زنکر بر اثر اتکا بر کتابشناسیهای پیشین و فهرستهای منتشر شده، مشحون از خطاست.[188] مجلد دوازدهم اثر کتابشناسانه شُوَن (Chauvin)با عنوان کتابشناسی آثار عربی (قرآن و حدیث) (Bibliographie des Ouvrages Arabes Vol. 12 Le Coran Et 1a Tradition)که در 1907 میلادی منتشر شده به موضوع قرآن و حدیث اختصاص یافته است. شون، چاپهای مختلف متن عربی قرآن و ترجمههای منتشر شده قرآن به زبانهای مختلف را به همراه آثار عمومی که در باب قرآن نگاشته شده فهرست کرده است.[189] ساموئل م. تسومر (Zwemmer)در 1915 میلادی مقالهای در مجله دنیای اسلام (The Moslem World)با عنوان ترجمههای قرآن (Translation of the Koran) منتشر کرد. فهرست وی شامل ترجمههای قرآن به 22 زبان از جمله 12 زبان اروپایی است. در این فهرست، کهنترین ترجمههای سویسی، روسی و زبانهای بنگالی به سبب عدم اطلاع تسومر یاد نشدهاند؛ همچنین گاه
تاریخهای ذکر شده برای برخیترجمهها چون نخستین ترجمه قرآن به زبانانگلیسی که 1648 - 1688 میلادی آمده، نادرست است.[190] در همان مجله، در 1927 میلادی فردی به نام ویلیام سیج وولورث (W. S. Woolworth)مقالهای با عنوان کتابشناسی متنهای قرآن و ترجمههای آن» (A Bibliography of Koran Texts and Translations)مشتمل بر گزارش از 27 چاپ کامل متن قرآن، 7 چاپ گزیده از متن عربی، 13 ترجمه به زبانهای اروپایی و 7 ترجمه به زبانهای شرقی منتشر کرده است. مفخر حسین خان[191] در ارزیابی اعتبار این کتابشناسی، معتقد است که این اثر بر اساس منابع دست دوم چون کتابشناسیهای هیوز (Hughes) و فانمولر (Pfannmد ller)تألیف شده است.
محمد حمیداللّه (م 2002م.) در برگردان فرانسوی خود از قرآن، (Le Saint Coran) در فهرستی گزارشی از ترجمههای مختلف قرآن به 44 زبان آورده است. حمید الله این فهرست را با افزودههایی بعدها در اثری جداگانه با عنوان قرآن در همه زبانها (Quran in every language)به انگلیسی در 1364 شمسی با گزارش از ترجمههای قرآن به 23 زبان و در 1365 شمسی با گزارش از 43 زبان و در چاپ سوم در 1366 شمسی با گزارش از 67 زبان که قرآن به آنها ترجمه شده و در مقالهای با عنوان تراجم القرآن الکریم الی اللغات الأجنبیة در المجلة العربیة (جمادی الأولی 1397ق. أیار 1977م.) به عربی منتشر کرده است.[192] علی شواخ اسحاق در معجم مصنفات القرآن الکریم[193] گزارشی از ترجمههای قرآن، به نقل از محمد حمیداللّه، آوردهاست.
در برخی کتابشناسیهای عمومی نوشته مستشرقان نیز آگاهیهایی درباره ترجمه قرآن وجود دارد.[194] جیمز داگلاس پیرسون (James Douglas Pearson)نیز در 1362 شمسی / 1983 میلادی کتابشناسی ترجمههای قرآن را با تکیه بر زبانهای اروپایی تهیه کرد. بخشی از این کتابشناسی پیشتر در مدخل قرآن دائرة المعارف اسلام منتشر شده است. مفخر حسین خان[195] اعتبار کار پیرسون را بیش از دیگر کتابشناسیها میداند.
در ایران، جواد سلماسیزاده کتابی با نام تاریخ ترجمههای قرآن تألیف و در 1342 شمسی منتشر کرد. این کتاب با تغییراتی با نام تاریخ ترجمه قرآن در جهان (تهران 1369ش.) بار دیگر نیز منتشر شده است. همچنین کتابشناسی جهانی
ترجمهها و تفسیرهای چاپی قرآن مجید به شصت و پنج زبان (1515ـ1980م.) را در 1365 شمسی /1986 میلادی مؤسسه ارسیکا[196] منتشر کرده و محمد آصف فکرت با عنوان کتابشناسی جهانی ترجمهها و تفسیرهای چاپی قرآن مجید (مشهد 1373ش.) آن را به فارسی نیز ترجمه کرده که به سبب بهرهگیری از منابع دست دوم و رونویسی اطلاعات آنها، مشحون از خطا و نادرستی است.[197] همین مؤسسه در کار تهیه فهرست نسخههای خطی ترجمههای قرآن است. بخش نخست این طرح حاوی فهرست نسخههای خطی قرآن به 58 زبان، به کوشش مصطفی نجات سفرچی اوغلی، با عنوان کتابشناسی جهانی نسخههای خطی قرآنکریم (استانبول، 2000م.) منتشر شده است. در ادامه این فهرست، نسخههای خطی ترجمههای قرآن به سه زبان اردو و فارسی و ترکی منتشر خواهد شد.[198]
از تازهترین کتابشناسیهای موجود میتوان به کار حسن معایرجی با عنوان الهیئة العالمیة للقرآن الکریم: ضرورة للدعوة و التبلیغ (دوحه1412ق./1991م.) و کتابشناسی ترجمههای قرآن به زبان خارجی از ابوالقاسم رادفر (تهران1383ش.) اشاره کرد.
از جمله کتابشناسیهای ترجمه قرآن به زبان اردو میتوان قرآن حکیم کی اردو تراجم (ترجمههای اردوی قرآن حکیم)، نوشته صالحه عبدالحکیم شرفالدین (بمبئی 1984م.) را نام برد. در این کتاب گزارش برگردانهای 102 ترجمه کامل و 179 برگردان ناقص قرآن به اردو تا سال 1967 میلادی آمده است. صالحه، وصفی از 34 مترجم اردو و ترجمههای آنها در فصلهای هشتم تا یازدهم آورده که این بخش با عنوان بررسی مختصری از ترجمههای اردوی قرآن (A Brife survey of Urdu translations of the Quran)(بمبئی: شرفالدین 1984 م.) به انگلیسی نیز ترجمه شده است.[199] همانگونه که مفخر حسین خان[200] اشاره کرده، این کتابشناسی مبتنی بر اثری است که مدرسه دیوبندی دارالعلوم در 1967 میلادی با عنوان جزءترجم قرآنی منتشر کرده که اثری ضعیف و مبتنی بر منابع دست دوم و غیر موثق است.[201]
کتابشناسیهای دیگری نیز وجود دارند که عموم آنها، غالباً به سبب عدم مراجعه به متن ترجمهها، دارای اشکالات جدیاند و در استفاده و ارجاع به آنها باید احتیاط کرد.[202] مرتضی کریمی نیا در مقالهای با عنوان فهرستی از مطالعات اروپایی درباره ترجمه قرآن [203]، کتابشناسیای از مقالات تألیف شده در این خصوص ارائه کرده است.
مهمترین و دقیقترین کتابشناسیها درباره ترجمهها و چاپ قرآن، مجموعه 4 جلدی توسط مفخر حسین خان با عنوان کلی، کتابشناسی تاریخی قرآنکریم (Historical Bibliography of the Holy Quran) و با عناوین بررسی کتابشناسی ادبیات قرآنی (Bibliographic Control of Quranic Literature)(دکا، 1993 م.)، تاریخ چاپ قرآنکریم (History of Holy Quran) Printing of the(دکا 1988 م.)، تاریخ ترجمههای قرآنکریم به زبان بنگالی (Kuran pracarer itihas o Banganubad)(دکا، در دست انتشار) و ترجمههای انگلیسی قرآنکریم: بررسی شرح حال نگارانه و کتابشناسنانه (English translation of the Holy Quran: a bio-bibliographic Study.)(آماده انتشار) است.
در سال 1373 شمسی، سازمان اوقاف و امور خیریه جمهوری اسلامی ایران با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ارائه ترجمههای صحیح از قرآن، مرکز ترجمه قرآنکریم را در قم تأسیس کرد. این مرکز افزون بر ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون، به گردآوری ترجمههای قرآن همت گمارده و تا پایان شهریور 1385 شمسی، 5087 قرآن مترجَم (به 106 زبان، کارِ 1166 مترجم) را گردآورده است، بعلاوه، این مرکز مجلهای تخصصی به نام ترجمان وحی منتشر میکند که در آن اخبار ترجمه قرآن به زبانهای گوناگون به همراه ترجمههای قرآن که در این مرکز در دست انجام است، درج میشود.
فعالیتهای مشابهی در نشر ترجمههای قرآن به زبانهای اروپایی، آسیایی و آفریقایی در کشور عربستان سعودی، در مُجَمَّعالملک فهد لطباعة المصحف الشریف، و در المجلس الاعلی للشئون الاسلامیة وزارت اوقاف کشور مصر نیز انجام میگیرد. نقد و بررسی ترجمههای قرآن به زبانهای انجام شده، موضوعی است که آثار چندی نیز در خصوص آن منتشر شده است. از میان این آثار میتوان به کتابهای ترجمة القرآن الکریم و أثرها فی معانیه، تألیف نجدة رمضان با بحث از ترجمههای قرآن به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، روسی، آلمانی، ترکی و چرکسی (دمشق، 1998م.)، ترجمات معانی القرآن الکریم و تطور فهمه عند الغرب: دراسة شاملة عن ترجمات معانی القرآن الکریم فیاللغة الانجلیزیة از
عبدالله عباس ندوی (مکه1417ق.) و اثر محمد صالح بنداق با عنوان المستشرقون و ترجمة القرآن الکریم (بیروت، 1400ق./1980 م.) اشاره کرد. توقیر علم فلاحی (Towqueer Alam Falahi)در کتاب مطالعات انگلیسی زبانها در باب قرآن (British Studies In the Qoran)(علیگره 1998م.)، بررسیای درباره ترجمههای جرج سیل، آربری و پیکتال انجام داده است.
در آثار عمومی که در نقد جریان خاورشناسی نگاشته شده، بحثی از ترجمههای قرآن نیز آمده است. نمونهای از این گونه آثار، کتاب نقد الخطاب الاستشراقی والظاهرة الاستشراقیة و أثرها فی الدراسات الاسلامیه (بیروت، 2002م.) تألیف ساسی سالم حاج است که وی بحثی از ترجمههای قرآن (ص/38، 257 - 267) آورده است. اطلاعات تاریخی که در عموم این آثار درباره تاریخچه و سیر ترجمههای قرآن آمده، عموماً مبتنی بر منابع دست دوم است و مطالب نادرست فراوانی در آنها وجود دارد. علی بن ابراهیم نمله در کتابی با عنوان الاستشراق فی الادبیات العربیة: عرض للنظرات و حصر وراقی للمکتوب (ریاض 1414ق./ 1993م.، ص243 - 253) فهرست برخی از این مقالات را گردآوری کرده است.